مقالات عمومی

تب برفکی لایو 9 اردیبهشت

لایو 9 اردیبهشت تب برفکی 40 دقیقه

 

FMD از جمله مهمترین بیماریهای  مسری گوسفندان است که باعث خسارات اقتصادی قابل توجهی می گردد. در گاوان بالغ احتمال کشندگی آن کم است اما در اثر ایجاد میوکاردیت در کم سن و سال ترها کشندگی بالایی دارد.

تقريباً تمامي دام هاي زوج سم از جمله گونه هاي نشخواركنندگان اهلي نظير گاو ، گاوميش ، گوسفند و بز مورد هدف ويروس عامل بيماري قرار مي گيرند. شدت واگيري در دامهاي حساس بسيار بالا ( 100% ) بوده ولي ميزان مرگ و مير پائين و عمدتاً دام هاي جوان را در برمي گيرد.

ويروس عامل بيماري از جنس پيكورنا ويروسها بوده كه در اين جنس 7 سروتايپ بنام هاي Asia 1 – C – A – O و سوشهــاي آفريقائـي و SAT 3 – SAT 2 – SAT 1 قرار دارنـد. ماهيـت اين ويروس كه از نوع RNA ويروس مي باشد، تغييرات شديد آنتي ژنتيكي Antigenic Variants است كه همواره در مناطقي كه بيماري به فرم آندميك حضور دارد، سبب پيدايش وايانت هاي جديد ( تغييرات كم آنتي ژنتيكي ) و حتي بوجود آمدن ساب تايپ هاي جديد در هر سويه ( تغييرات آنتي ژنتيكي بالا 15% ) ميشوند . از جمله عوامل بروز اين رخداد درمناطق آلوده به ويروس تب برفكي يكي ماهيت ويروس و ديگري چرخش ويروس در جمعيت هاي دامي داراي سطوح ايمني متفاوت ناشي از ناهمگوني و همزمان نبودن مايه کوبي در آنهاست که شرايط ايجاد موتاسيون را براي ويروس فراهم مي سازد.
 

در بين ويروسهاي 7 گانه بيماري تب برفكي، تيپ A بيشترين زمينه تغييرپذيري و ايجاد واريانت هاي جديد را از خود نشان داده و در سالهاي اخير حداقل 3 واريانت تائيد شده از تيپ A تب برفكي در ايران علاوه بر تيپ A22 كه سالها از ثبات بيشتري درخوردار بوده شناسائي گرديده است ] A 96 – A99( اين تحت سويه از سوي موسسه رازي تحت عنوان A200 شناسائي و نام گذاري گرديد ) A87 [. ساير تيپ هاي ويروس از جمله O و Asia I تغيير پذيري كمترو محدودتري دارند.

اگر چه در بين آنها  برخي حدت زيادتر و برخي حدت كمتري دارند و بدين لحاظ در زمان استفاده از ويروس هاي جدا شده، حدت و شدت بيماريزائي آنها بايستي كنترل و همواره ويروسي در واكسن بكار گرفته شود كه در بين ويروسهاي شايع ، بيشترين حدت بيماريزائي را داشته باشد.

اهميت عارضه :
 

مقاومت ويروسهاي بيماري تب برفكي در شرايط محيطي وهمچنين شدت ضايعات و علائم كلينيكي بيماري در گوسفندهای نژاد خالص و پرتوليد از جمله رومانف و دورگ همراه با خسارات جبران ناپذير و غيرقابل بازگشت ورم پستان – كوري پستان كه كاهش شديد شير و در مواقعي قطع توليد شير را بهمراه دارد در كنار ساير عوارض از جمله سقط جنين و ضايعات غيرقابل جبران دستگاه توليد مثل و تخمدانها ( ناباروري) به همراه هزينه هاي كلان درمان دامهاي مبتلاء ( عفونت هاي ثانويه) و در مواقعي غيراقتصادي شدن دام مبتلاء در اثر شدت ضايعات و همچنين تلفات دامهاي جوان و شيرخوار سبب شده است ، اين بيماري به همراه ساير فاكتورهاي از جمله سرعت انتشار و شدت عفونت زائي، جزء مهمترين بيماريهاي ويروسي دام محسوب گرديده و در رده اولين بيماري گروه هاي گروه A (طبقه بندي بيماريهاي دفتر بين الملل بيماريهاي واگير دام ) قرار گيرد. در كشور ما نيز اين بيماري مهمترين عامل تهديد كننده سرمايه دامي و توليدات دامي و اولين بيماري دامي جدول مبارزه با بيماريهاي دام محسوب ميگردد.
 

اتيولوژي و پاتوژنره ويروسهاي بيماري تب برفكي :
 

ويروس بيماري تب برفكي از خانواده پيكور ناويريده ( كوچكترين ويروسهاي شناخته شده از نظر اندازه ) و از جنس Aphtovirus داراي 7 SQfJGmپ كاملاً متمايز از يكديگر مي باشد. در مناطق آندميك اغلب يك سوش بر سوشهاي ديگر قالب ولي عفونت همزمان 2 سوش از ويروس هاي هفتگانه ممكن است اتفاق بيفتد. همچنين برخي از سويه هاي ويروس به گونه خاصي از تمايل داشته و ساير گونه ها را به سختي مبتلا مي سازد.
 

RNA تك رشته اي ويروس مسئول قسمت عفونت زائي و پروتئين هايVp1 – Vp2- Vp3 – Vp4 مسئول قسمت ايمني زائي ويروس هستند كه در بين آنها VP1 مهمترين نقش در ايجاد ايمني را دارد.

 ويروس فوق تمايل زيادي به حمله به بافت اپي تليال دارند . Epitheliotropisme كه پس از تكثيردر آنها و ورود ويروس به خون ، بافتهاي فوق مورد حمله قرار ميدهند و سبب ضايعات بسيار شديد در تمامي بافتهاي موكوسي و پوششي از جمله دهان – سيستم توليد مثل – و توليد شير (پستان) و بافت پوششي دست و پا ميشوند و ضايعات شديد و وسيعي را بوجود مي آورند كه سبب كاهش شديد توليد شير – گوشت و مرگ و مير ناشي از جمله ويروس به قلب (ميوكارد) در دامهاي جوان ميشود.

ضايعات اقتصادي و هزينه هاي درماني و غيراقتصادي شدن دامهاي مبتلاء در اثر ماهيت بيماري و هجوم ساير باكتريهاي عفونت زا سبب شده است تا اين بيماري دشمن دام وسرمايه دامي لقب بگيرد.( Enemy of Livestock and Livestock kipper).

راههاي انتقال بيمار :
ويروس بيماري تب برفكي از راه هاي مستقيم و غير مستقيم بشرح زير انتقال مي يابد.
روش انتقال مستقيم :

مهمترين و اصلي ترين روش انتقال و انتشار بيماري بخصوص در كشورهاي كه بيماري به فرم بومي حضور داشته و اپيدمي هاي منطقه اي و يا وسيع دارند ، انتقال به روش مستقيم يعني تماس دام آلوده با دام حساس مي باشد.

دامهاي مبتلا داراي علائم كلينيكي بيماري ، خصوصاً در مراحل اوليه و فاز تب دار ويروس را از طريق انتشار همراه با هواي تنفس به دام در تماس انتقال داده و سبب بروز بيماري در دام حساس ميگردند.

به لحاظ وجود مقادير بسيار زياد ويروس در ترشحات و هواي تنفسي دامهاي آلوده خصوصاً قبل از بروز علائم باليني ، انتقال مستقيم از دام آلوده به دام سالم بسرعت و سريع اتفاق مي افتد و بعنوان راه انتقال اوليه بيماري در گله محسوب مي گردد.
 

بره ها در اثر خوردن شير دامهاي مبتلاء كه حاوي مقادير زيادي ويروس تب برفكي ميباشدو يا ليسيـدن بره ها توسط مادران مبتلاء ويروس تب برفكي ميتوانداز طريق خوراكي به آنها منتقل و سبب بروز فرم هاي كلينيكي و حاد بيماري در آنها مي گردد که مي تواند منجر به مرگ و مير سريع در آنها گردد. (فرم قلبي Myocarditis)

در نشخواركنندگان مسن گاو – گاوميش و گوسفند و بز ويروس بايد از طريق سيستم تنفسي به بدن دام راه پيدا كند ،يرنده ويروس تب برفكي Receptor site در اينگونه دامها در ناحيه بافت پوششي حلق و غدد لنفاوي آن ناحيه ( لوزتين ) قرار داشته و از راه خوراكي انتقال بندرت انجام ميگرد، ولي در گراز و خوك انتقال توسط خوردن مواد آلوده به ويروس تب برفكي اتفاق مي افتد.( استعداد گاو به ابتلا در اثر استنشاق هواي آلوده به دليل حجم بالاي هواي تنفسي چندين برابر گوسفند و بز مي باشد).ويروس تب برفكي پس از جايگزين شدن در بافت پوششي خلق و دستگاه تنفسي تكثير يافته و از طريق سيستم لنف وارد خون شده ( Viremia ) که با تب شديد (C 41-40 ) همراه است ،سپس تمام بافت هاي اپي تليال (موكوسي ) را آلوده مي سازد.

انتقال غيرمستقيم :

 ابزار و وسائل آلوده مورد استفاده از جمله انواع سرنگ، سرسوزن، وسائل تلقيح مصنوعي، رفت و آمد وسائط نقليه و تردد افراد ميتواند سبب انتقال بيماري مي شود.

انتقال بيماري توسط باد ( Wind borne ) تا چند كيلومتر از _GdfdeG و دامداريهاي آلوده به مناطق پاك و عاري از بيماري صورت ميگيرد و فاكتورهاي از جمله زمان و حجم ويروس پراكنده شده و تعداد دام مبتلا در كانونهاي درگير بيماري در اين نوع انتقال موثر ميباشند.
انتقال بيماري از طريق فراورده هاي خام دامي نظير گوشت، شير، پشم، پوست و … آلوده نيز گزارش گرديده است.
 

ماندگاري ويروس
 

ويروس مولد بيماري تب برفكي از جمله مقاوم ترين ويروسهاي شناخته شده در طبيعت مي باشد . اين ويروس قادر است در محيط خارج از بدن دام تا مدت 40 روز در بستر فضولات و ترشحات بدن زنده و عفونت زا باقي بمانند. و هفته ها در خوراك دام و فراورده هاي دامي از جمله پشم و پوست دام زنده مانده و از مكاني به مكان ديگر انتقال يابد.
بدليل اينكه پوشينه ويروس فاقد ليپيدوگليلو پروتئين ميباشد، ويروس در مقابل حلالهاي چربي بسيار مقاوم است و پايــداري دارد.

نسبت بــه حرارت و رطوبت مقاوم بوده ،به طوريكه در گوشت منجمد تا 80 روز زنده باقـــــي مي ماند، ويروس در حرارت مستقيم پائين و در درجه حرارت 50 تا 60 درجه بسرعت از بين ميــرود. ( 56 درجه 30 دقيقه ) خشك شدن – سرما و نمك تاثير چنداني در از بين بردن ويروس ندارد.
 

 مناسب ترين PHبراي ويروس 7.6-7.4 مي باشد . با اين حال ويروس PH مابين 9.5-6.7 را نيز تجمل مي نمايد. PH بالاي 11 و زير 5 بسرعت ويروس را غير فعال مي سازد.
مدت زمان ابقاء و زنده ماندن ويروس در شرايط مختلف به شرح زير است:
– 50 روز در آب،
– 74 روز در مرتع با دماي 18-8 درجه و رطوبت نسبي مناسب،
– 4 هفته بر روي مو گاو آلوده به ترشحات و خون آلوده،
– 13 هفته بر روي چکمه آلوده به ترشحات و خون،
– تا 352 روز در پوست تازه نمک سود شده که در دماي 4 درجه نگهداري مي شود.

 البته به اين خسارات بايستي هزينه هاي اقتصادي ناپيداي ناشي از حضور بيماري از قبيل، هزينه هاي درمان ، ناباروري و کاهش باروري، محدوديت در تجارت دام و فراورده هاي خام دامي و …. را که قابل محاسبه نيستند، نيز اضافه نمود.
 

برابر با گزارشات دفتر بررسي ها، مبارزه و مراقبت بيماري هاي دامي ، طي سال 1380 تعداد 44858 واحد اپيدميولوژيک در قالب 1413 کانون درگير بيماري شده که داراي 589025 راس گاو و گوساله ( در معرض خطر بيماري ) بوده که از اين تعداد 16723 راس گاو و گوساله علائم بيماري را نشان داده و 595 راس گوساله تلف شده است. چنانچه خسارات برابر با برآورد OIE و قيمت فراورده هاي دامي در کشور را همراه جمعيت دام هاي مبتلا ( در معرض خطر بيماري ) ملاک محاسبه قرار دهيم ، اين بيماري طي سال 1380 رقمي در حدود 23174 ميليون ريال خسارت مستقيم ( کاهش شير و گوشت ) به جمعيت گاو گوساله کشور وارد نموده است.

Carrier state (ناقلين ويروس تب برفکي):
 

 از جمله مهمترين شاخص هاي اپيدميولوژيكي كه سبب بقاء طولاني  (چندين ماه و سال ) ويروس تب برفكي در يك جمعيت ميگردد و هراز چندگاه حتي با رعايت فاكتورهائي كه در بحث انتقال مستقيم ( دام آلوده ) و غيرمستقيم ( عوامل محيطي و فيزيكي ) اشاره شد. بيماري تب برفكي در يك جمعيت بروز مي نمايد، حفظ و نگهداري ويروس تب برفكي توسط دامهاي مبتلاء و بهبود يافته است. ماهيت اين بيماري توانائي بقاء ويروس بيماري در بدن دام بهبود براي مدت طولاني بدون اينكه آثار و علائم ظاهري و كلينيكي بيماري را از خود نشان دهد كه اصطلاحاً دام ناقل يا حامل ( Carrier ) ناميده ميشود از مهمترين فاكتورهاي اپيدميولوژيكي بيماري بقاء بيماري در يك منطقه و انتقال آن از مكاني به مكان ديگر مي باشد.
 

اينكه چگونه ويروس علي رغم پيدايش آنتي بادي ، در بافت هاي خاصي از بدن دام كه در ناحيه حلق قرار داشته و سلولهاي اين بافت قادر به حفظ و نگهداري ويروس هستند كاملاً مشخص نيست ولي ويروسهاي پنهان شدن يا خفته در بدن دام كه در ناحيه بافت پوششي ( به لحاظ وجود رسپتورهاي خاصي ) ، تحت شرايط مختلف از جمله استرس هاي شديد و نقل و انتقالات دام مجدداً شروع به رشد و تزايد گذاشته و سبب انتشار بيماري و وقوع بيماري در يك جمعيت دامي ميگردند. ايمني حاصل از عفونت طبيعي و ايمني ناشي از واكسيناسيون قادر به جلوگيري از Carrier شدن دامهاي مبتلا نميباشد و بخشي از دامهاي مبتلاء بالقوه عامل حفظ و بقاء ويروس در گله و يا جمعيت حساس به بيماري باقي مي ماند و همواره پيشگيري و كنترل اين بيماري را با مشكل روبرو ميسازند. بدين لحاظ در بسياري از كشورهاي دنيا در زمان بروز بيماري و يا در برنامه هاي كنترلي و پيشگيري اين بيماري ،اصل مبارزه با آن را كشتار دامهاي مبتلاء و در تماس قرار داده و بدين وسيله مانع از پيدايش دامهاي ناقل و حفظ و پايداري ويروس در گله و جمعيت دامي ميشوند.

وضعيت بيماري و پراکندگي جغرافيائي آن در ايران
 

 در ايران سه سوش Asia 1 – O – A عمده ترين ويروسهاي مولد تب برفكي هستند و در بين آنها سوشهاي A و O حدود 50 سال در گردش بوده ولي سوش Asia I پايداري و ثبات كمتري داشته و در مواقعي از زمان محو و مجدداً بروز نموده است .سويه Asia I طي سالهاي 1369 تا 1378 يعني حدود 10 سال در موارد بروز بيماري تب برفكي در كشور شناسائي و تشخيص داده نشد ولي از مرداد سال 1378 مجدداً ظهور و هم چنان جزء سه تيپ اصلي ويروسهاي بيماري تب برفكي در كشور در حال چرخش مي باشد.
 

علائم كلينيكي بيماري :

در گوسفند:
 

شدت علائم در گوسفند و بز ( خصوصاً بز ) نسبت به گاو کمتر بوده و اولين نشانه بيماري تب برفکي در آنها لنگش مي باشد. طاول هاي ريزي در ناحيه سم و ندرتاً در دهان بروز نموده و چهره بيماري را مشابه به گاو نمايان مي سازد. بيماري در بره ها همانند گوساله شديدتر بوده و گاهي با تلفات بالا در صورت بروز اپيدمي مواحه خواهيم بود.
در گاو:
 

ويروس عامل بيماري پس از ورود به بدن دام حساس طي يك دوره كوتاه 5 تا 7 روز (دوره نهفتگي بيماري )و تكثير و تزايد در سلولهاي پوششي با ورود به خون ( ويرمي ) علائم كلينيكي خود را با تب بالا ( 41-40 درجه )  کاهش شير و بي حالي شروع نموده و متعاقب کاهش تب، افزايش بزاق (ريزش بزاق كش دار )، سائيدن دندانها روي يكديگر، پيدايش بثورات و طاول هاي اوليه در دهان سطح زبان و مخاطات لثه ها و لب ها حادث مي شود.

گاهي طاول ها بقدي وسيع است که ممکن است بافت پوششي قسمت وسيعي از زبان بورت يکجا کنده شود. همراه با جراحات و طاول هاي دهاني، طاول هائي بر دست و پا بويژه شکاف بين سمي و تاج سم ايجاد شده که در اثر پاره شدن فوقالعاده دردناک بوده و حرکت براي دام سخت و مشکل مي شود.

بر روي سر پستانك ها و قسمت هاي پستان نيز در فرم پستاني بيماري بثورات و طاول هائي ديده مي شود که در صورت نزديکي آنها به منفذ خروج شير سبب بروز ورم پستان مي شود.

 در گوساله ها بوسطه حساسيت بالا آنها نسبت به دام بالغ ، هنگام بروز بيماري، با تلفات بالا به دليل ابتلاي آنها به فرم قلبي بيماري ( ميوکارديت) مواجه هستيم. گاهي شدت بيماري و سرعت ابتلا گوساله ها بقدري سريع است که دام بدون بروز علائم ظاهري بيماري از قبيل ريزش بزاق و بروز طاول ، در اثر ابتلا به فرم اد قلبي تلف مي شود.

كنترل بيماري :
 

كنترل بيماري تب برفكي بسيار مشكل ميباشد . مقاومت عامـل بيمــاري در طبيعــت و عفونت زائـي شديــد آن ( ضايعات پاتولوژيك در OeGd – پستان و دست و پا ) به همراه ساير عوامل از جمله تغييران آنتي ژنتيكي ويروس و پيدايش تحت تيپ هاي جديد آن و مهمتر از همه توان ايجــاد بيمـاري در گونه هاي مختلف نشخواركنندگـان اهلي( گاو – گاوميش – گوسفند و بز و نشخواركنندگان ) . وحشي و وجود دامهاي ناقل و حامل ويروس تب برفكي كه اغلب متعاقب عفونت طبيعي پديدار ميشوند در بقاء عفونت و بيماري در يك جمعيت و منطقه تاثير داشته و كنترل اين بيماري را بسيار مشكل و همراه با هزينه هاي كلان نموده است.
در اين دستورالعمل كنترل بيماري بر پايه سه اصل لازم الاجراء و مكمل يكديگر توصيه شده است :
الف – اقدامات بهداشتي و قرنطينه اي به منظور جلوگيري از ورود ويروس تب برفكي و بخصوص تيپ هاي جديد و غيربومي.
ب- مراقبت کلنيکي و سرولوژيکي به منظور شناخت تغييرات بيماري و ماهيت سويه هاي در گردش.
ج – واكسيناسيون و ايجاد پوشش ايمني در دامهاي مورد هدف با استفاده از واكسن كشته ( استفاده از واكسن زنده تب برفكي بدليل ايجاد ميوكارايت شديد و انتشار ويروس تاكنون مورد استفاده قرار نگرفته است ).

الف : اقدامات بهداشتي و قرنطينه اي :
 

مهمترين و اساسي ترين روش پيشگيري و كنترل بيماري تب برفكي بكارگيري اقدامات بهداشتي و قرنطينه اي است به نحوي كه از ورود ويروس دريك گله و يا جمعيت جلوگيري نمايد. از جمله اقدامات فوق بايد هر واحد پرورش و نگهداري دام و بخصوص مجتمع هاي بزرگ دامپروري و توليد شير و گوشت مسائل زير را جدي گرفته و بكار بندند:
1- جلوگيري از ورود دام آلوده و حامل ويروس به دامداريها و يا دامپروري توليد شير و گوشت.
2- ضدعفوني وسائط نقليه.
3- ضدعفوني و رفع آلودگي دامداريهاي آلوده تا رفع بيماري.
4- كشتار دامهاي مبتلاء بخصوص در دامداريهاي بزرگ و مجتمع هاي توليد شير و گوشت و سوزاندن و دفن بهداشتي لاشه دامهاي مبتلاء.
5- رعايت مقررات بهداشتي قرنطينه اي فردي اكيپ هاي واكسيناتور ، تلقيح مصنوعي – دامپزشك و افراد ورودي به دامداري و استفاده از لباس و چكمه متعلق به دامدار.
6- استفاده از سرنگ سرسوزن و كلمن هاي نگهداري واكسن مخصوص هر واحد در زمان واكسيناسيون.
7- ضدعفوني روزانه وسائط نقليه حمل شير در زمان ورود و خروج.
8- سوزانيدن لاشه و فضولات و هرگونه وسائل آلوده يکبار مصرف.
9- عدم برداشت و انتقال کود آلوده تا رفع کامل بيماري.

مناسب تريت مواد ضد عفوني کننده :
– فرمالين 5 %
– سود سوزآور 2 %
– آهک ( مناسب براي محوطه)

 بايد فرهنگ استفاده از مواد ضدعفوني رعايت اصول قرنطينه اي فردي و اقدامات بهداشتي در هر واحد ترويج شده تا بتوان به كنترل بيماري دست يافت . اين دستورالعمل بايدتوسط اداره كل دامپزشكي استانها تكثير و به تمامي مسئولين بهداشتي واحدهاي دامپروري مالكان و صاحبان آنها – دامپزشكان بخش خصوصي تعاونيها و مجتمع هاي شير و گوشت تحويل و اجراي آنرا درخواست نمود.

ب ) مراقبت کلنيکي و سرولوژيکي به منظور شناخت تغييرات بيماري و ماهيت سويه هاي در گردش.

 به منظور اجراي مراقبت فعال و ارزيابي تغييرات بيماري و همچنين بررسي اثر بخشي واکسن مصرفي ، با نمونه برداري اتفاقي در هر استان در واحد هاي اپيدميولوژيک و انتخاب نواحي با خطر بالاي ابتلا ( نواحي پر NXQ ) و اجراي مراقبت ويژه، اقدامات زير در هر فصل به مورد اجرا گذاشته خواهد شد:
1. انجام معاينات کلينيکي و ثبت اطلاعات مربوط به حضور يا عدم حضـــور بيماري در گله و تاريخچه دام هاي مبتلا،

2. نمونه برداري از ضايعات و بثورات دام هاي مبتلا و پي گيري نتايج آزمايشگاهي ،
3. برداشت نمونه سرم جهت سنجش و پالش عيار آنتي بادي در دام هاي مايه کوبي شده و تفريق آنتي بادي واکسينال از آنتي بادي ناشي از بيماري با استفاده از امکانات موجود،
4. تجزيه و تحليل فاکتورهاي موثر در حضور ويروس و پيش بيني زمان اپيدمي هاي کوچک و بزرگ منطقه اي جهت اقدامات پيش گيري کننده از جمله تامين به موقع واکسن،
5. نظارت بر عمليات واکسيناسيون بخش خصوصي و اقدامات قرنطينه اي
6. مراقبت و نظارت بر ميادين دام و مناطق پرتراكم نگهداري و پرورش دام و گزارش بموقع بيماري
7. بازرسي و سورويلانس بيماري در اطراف كانونهاي بروز بيماري به فاصله حداقل 10 كيلومتر و در حداقل زمان.

ج )ايمن سازي و واكسيناسيون :
 

استفاده از واكسن جهت ايمن سازي دامهاي حساس عليه بيماري تب برفكي سالهاست متداول ميباشد ولي واكسن مورد استفاده كه بنام واكسن كشت نسجي كه بوسيله فرمالين و يا تركيبات ديگر نظير اتيل آمين ها كشته و غيرفعال ميگردد به تنهائي نميتواند در كنترل و پيش گيري از اين بيماري، بخصوص اينکه واکسيناسيون پراکنده و غير يکنواخت با تقويم هاي زماني متفاوت که تهايتاً منجر به ايجاد ايمني ناهمگون و بسيار شکننده به اجرا گذاشته شود، موثر باشد.
از طرفي واكسن تب برفكي جزء گروه سوم واكسن ها ميباشد.
 گـروه اول واكسنها به آندسته از واكسنها اطلاق ميگردد كه ايمني پايدار توليد نموده و باعث دفــع كامــل جــرم ( ويروس ) ميگردند مثل واكسن طاعون و دام واكسينه در مقابل عفونت طبيعي مقاوم بوده و حامل و ناقل ويروس نميشود.
گروه دوم واكسنهائي اطلاق ميگردد كه ايمني نسبتاً پايدار داشته و نياز به تكرار حداقل سالانه داشته و اينگونه واكسنها و مانع بروز بيماري و علائم كلينيكي آن ميشوند.
گروه سوم واكسنهائي هستند از جمله واكسن تب برفكي كه نه ايمني پايدار و يا نسبتاً پايدار ايجاد مي كنند و نه باعث دفع ويروس ميشوند و بلكه دام مبتلا ، ناقل و حامل ويروس نيز ميشود اينگونه واكسنها شدت و علائم كلينيكي بيماري را كاهش ميدهد. و چنانچه برنامه واکسيناسيون بصورت متمرکز و يکنواخت به اجرا گذاشته شود، تاثيرات آن به مراتب موثرتر بوده و مي تواند در کنترل ضايعات ناشي از حضور بيماري مناسب عمل نمايد

در كنار اين خصوصيت مناسبترين واكسن با توان آنتي ژني6 PD 50 حداكثر شش ماه و نسبت ايمني در يك جمعيت گله 60 تا 70%يباشد.اين بدين معناست كه علي رغم واكسيناسيون 100% گله احتمال حساس بودن جمعيتي معادل حدود 30% در جمعيت مورد هدف وجود دارد.
   بنابراين واكسن به تنهائي نميتواند مانع بروز بيماري تب برفكي شود و همواره به عنوان فاكتور كاهش دهنده علائم و خسارات كلينيكي بيماري مطرح ميباشد. در اين بيماري واكسن و واكسيناسيون پيام مناسبي كه انتظار از ماهيت واكسن ها و واكسيناسيون و ايمني زائي ميرود ندارد و بلكه بايد خطي مشي كنترل بيماري بر پايه اقدامات بهداشتي و قرنطينه اي ذكر شده معدوم سازي دامهاي تلف شده – كشتار دامهاي مبتلاء و واكسيناسيون جمعيت مورد مطالعه و هدف كه بيماري ميتواند بيشترين خسارات اقتصادي را ايجاد نمايند، استوار گردد.
 

با مروري به روند رو به گسترش بيماري ، ميزان واكسن موجود و توان  خريد واكسن از منابع خارجي ماهيت بيماري و خصوصيات آن ، اين سازمان را بر آن داشت كه در رابطه با ايمن سازي برنامه زير را تدوين و به cQMae اجرا گذارد. اين برنامه به منظور بهره گيري از واكسن موجود و افزايش بهره وري امكاناتي اختصاص يافته و نظارت مستمر بر روند بيماري به مدت سه سال در كميته كنترل بيماري تب برفكي موارد زير مصوب و مقرر گرديده تا به مرحله اجرا گذاشته شود.
1- انجام واكسيناسيون همزمان ومتمركز از شروع نيمه اول ( اسفند 1381 و فروردين ) سال 1382 كه برحسب هر منطقه و هر استان اين زمان ميتواند تغييرات اندك زماني متناسب با فاكتورهاي ذيمدخل هر استان داشته باشد.
جمعيت دامي تحت پوشش واكسيناسيون در هر استان قبلاً بر اساس بخشنامه شماره ………………… به اطلاع استانها رسيده است به منظور تامين واكسن مورد نياز ( حداقل 8 ميليون دز واكسن ) در مرحله اول عمليات تهيه ميزان 5 ميليون دز واكسن داخلي و 3 ميليون دز واكسن وارداتي در دستور كار قرار دارد. در زمان واكسيناسيون متمركز برابر با برنامه فوق صرفنظر از انجام واكسيناسيون قبلي كه صورت گرفته تمامي دامهاي تعريف شده در اين دستورالعمل تحت پوشش واكسيناسيون مجدد قرار خواهند گرفت. گوساله ها و دامهاي جوان كه براي اولين بار واكسن دريافت كنند ، واكسن يادآور حداقل سه هفته بعد از اولين واكسن ميبايستي تزريق گردد.
 

مشخصات دامهاي واكسينه شده جهت رد پاي بعدي و مطالعات اپيدميولوژيكي ثبت و نگهداري خواهد شد. در انجام واكسيناسيون برابر با دستورالعمل شماره ………….. مسئوليت اجرا برعهده ادارات كل دامپزشكي استانها ميباشد، در شرايطي كه :
1- مجتمع هاي دامپروري اقدام به بكارگيري و معرفي دكتر دامپزشك نمايند ميتوان واكسن مورد نياز را با نظارتهاي بعدي به آنها تحويل و مسئوليت انجام صحيح آنرا برابر با دستورالعمل فوق بعهده آنها گذاشته و مراقبتهاي لازم در زمانهاي مورد نياز توسط ادارات دامپزشكي استان بعمل آيد.

2- گروههاي دامپزشكي بخش خصوصي بصورت پيمانكاري و برابر با قراردادهايي كه بين آنها و ادارات كل دامپزشكي استانها منعقد ميگردد و بعنوان پيمانكار و شريك اجرايي كنترل بيماري تب برفكي ميتوان واكسن مورد نياز را به آنها تحويل و متعاقب انجام واكسيناسيون و ارزيابي آن هزينه هاي متعلقه برابر بــــا قرارداد في مابين به آنها پرداخت گردد.
جمعيت مورد هدف :
1- گاوداريهاي صنعتي و نيمه صنعتي توليد شير. ( گاوهاي اصيل و دورگ
2- مناطق پرتراكم و مجتمع هاي دامپروري و توليد شير و گوشت .
3- كانونهاي بروز قبلي بيماري ( گاو و گوسفند ).
4- مجتمع هاي پرواربندي و توليد گوشت.
5- دامهاي عشايري در زمان كوچ و نقل و انتقال .
6- روستاهاي هم جوار با مجتمع ها و گاوداريهاي صنعتي و نيمه صنعتي.

روش واكسيناسيون :
استفاده از واكسن كشته تب برفكي ساخت موسسه رازي و يا وارداتي كه از سوشهاي درگردش ويروس تب برفكي بومي تهيه ميشود مناسبترين واكسن درحال حاضر ميباشد. زمان واكسيناسيون برابر با توصيه شركت سازنده واكسن حداقل هر 4 ماه يكبار در واحدهاي دامپروري و مناطق اشاره شده و همراه با استفاده از راپل واكسن و رعايت تمامي اقدامات بهداشتي و قرنطينه اي ذكر شده مي باشد.

نمونه برداري و ارسال نمونه :
به منظور آگاهي از نوع سويه هاي در چرخش بيماري تب برفكي و آگاهي بموقع از تغييرات آنتي ژنتيكي آن و بكارگيري آن در ساخت واكسن مطابق با ويروس در گردش ،نمونه برداري و ارسال صحيح و مناسب آن از GecmJ بسيار زيادي برخوردار است.
نمونه بايد از دامهاي تب دار ، طاول هاي نتركيده و يا تازه تركيده برداشت شده باشد.
نمونه بايد به اندازه كافي و حداقل يك گرم باشد.
نمونه بايد در بافر مخصوص انتقال نمونه تب برفكي و در كنار يخ به آزمايشگاه ارسال گردد.
انتقال نمونه و شروع آزمايشات نبايد بيشتر از 48 ساعت طول بكشد.
در انتقال نمونه بايد از ظروف مخصوص كه سبب ايجاد آلودگي نشود، استفاده نمود، تا بتوان از آزمايشات نتايج مثبت اخذ گردد. در آزمايشگاه ، نمونه بايد به روش استاندارد ( اليزا ) آزمايش و آزمايشات تكميلي جداسازي و شناسائي ويروس انجام گيرد.
چنانچه مسائل فوق انجام نگيرد پاسخ هاي بسياري از نمونه ها منفي خواهد بود در شرايطي كه حضور بيماري انكارناپذير بوده ، شرايط نامناسب برداشت و ارسال نمونه همواره خطر عدم شناسائي تغييرات ويروس و يا حضور سويه هاي جديد را در برخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *